شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

زیارت‌نامه

به سِفرِ نانبشته‌ی باد
به یکی بود یکی نبودِ باران
به بوته‌ی ‌آتش
به ناگزیری خاک
که هنوز هم بیمناکم و 
بیزار از فراموشی
گرچه زنگِ آرزو دارد
و خرسندم 
که از یاد نبرده‌ام هنوز
شاخِ توتِ سرِ دیوار
سهمِ رهگذر است.

از حضورِ کاستی‌ناپذیرِ توست
که تابِ تماشای یادگارهایت را ندارم
و فکر کنم بدانم 
چرا پدرومادرها 
جانشان را برنمی‌دارند 
به ‌در برند 
از «غزه» 
از «رفح»،
 و چرا بازمی‌گردند
به زیارتِ خاکی
که خاک نیست
خاکستر است.
 

عبدالعلی عظیمی

تک نگاری

بلاغتِ شورش

بلاغتِ شورش

فرشاد سنبل‌دل

شعرها

زنانِ اسطوره پیراهن ابریشمی می‌پوشند

زنانِ اسطوره پیراهن ابریشمی می‌پوشند

علیرضا کرمی

چه کسی  مادر کوزت را حامله کرد؟

چه کسی  مادر کوزت را حامله کرد؟

مهرگان علیدوست

از آن آغاز... زخمِ دایه بر قُنداقه‌ام باقی‌ست

از آن آغاز... زخمِ دایه بر قُنداقه‌ام باقی‌ست

حامد ابراهیم پور

برهنه ات به خانه می آید

برهنه ات به خانه می آید

فهیمه جهان آبادی