شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

شهر

شهر نگاهمان می‌کند.

 درست در بی‌نهایت، در نقطه‌ای یکتا،

 در خود جمع می‌شود، چون مرکز ثقل هرچه که هست.

چون چشمی که ما را نظاره می‌کند،

 مایی که در بازوان خطوط اسیر شده‌ایم،

 در چنگال نوشته‌ها، در تصاویر و آواهای بی‌پایان از هر سو،

 در سقوط خلوتگاه‌ها.

 همه‌چیز آن‌جا پایان خواهد یافت،

 در ظلمت نگاه شهر،

 در فقدانی که شریان‌هایمان جریان خون را به آن می‌ریزند،

آن گلوگاه قطعیتی که دیری‌ست از میان رفته‌ است.

و چیست زندگی کنونمان مگر ابهامی،

که سال‌هاست از رنگ و رو رفته است.

مارال گلابی

تک نگاری

گل فندق

گل فندق

کیوان نریمانی

شعرها

این روزها،

این روزها،

ابراهیم کارگرنژاد

سیمای تاکستان‌ها

سیمای تاکستان‌ها

غلامحسین چهکندی‌نژاد

برهنه ات به خانه می آید

برهنه ات به خانه می آید

فهیمه جهان آبادی

 ساکن یک جهان آواره

ساکن یک جهان آواره

فاطمه شمس