شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

افغانستان

از کابُل 
خبر! بریده می‌آید 

گیسوی کشیده‌ی دختران را 
کلافه کرده‌اند 
با نسیم هزار خنجر 
در جاده‌های ابری ابریشم 

هر مادری با دعا
کودکش را پیچیده 
در بغل چادر! 
رد گریه‌اش 
جا مانده 
در جانماز غروب 

عروس‌های نابالغ 
با‌ ناخن‌های حنازده 
در سکوتی پژمرده بر لب 
دهان عروسک‌هایشان را 
گرفته به سینه! 
نمی‌دانند کجا 
 روزگارشان را ببرند 
سپید کنند 
هم سایه‌ها… آن‌سوی دیوار 
سایه! از خود چیده‌اند 
با سیم‌های خاردار 
ترس 
بر صداها دوخته‌اند 

قدم‌های سلحشوران‌
مثل نعره‌های سرکش 
به یک‌باره رم می‌کند 
از ایوان گشتاسب 
تا چلچراغ لرزیده 
در کاروانسرای کاختان 
در منظره‌ی نگاه 
گردوغبار! 
سکوت نجیب مادران را می‌بَرد 

بروید 
بروید از خاک ما بیرون 
قدم‌های شکسته 
 تا باد بیاید و 
با بال‌های باز 
بوی تعفن نفس هایتان را
بریزد 
پشت خاک‌ریزها 

سرزمین من 
اسطوره‌ی هزاران 
رستم و سهراب 
در شاه‌برگ‌های 
شاهنامه است 
طومار عاشقی 
با دعای زلال تهمینه و رودابه‌ها 
دست به سوی آسمان برده 
هزاران اسفندیار 
نابینا و‌عصا زنان 
به دخمه های خاموش 
کشیده است 

بروید! وربپرید 
گورتان را گم‌کنید 
از تابوت عاشقان ما 
دست بردارید 

 بر تن ِ نیک! نام آوران
پوست! 
بر غیرت استخوان‌ها کشیده‌ایم
خاک ِ وطن 
زیر پا ها
از صدف صدا‌ها خالی نمی‌کنیم 
مگر روی سر شما بریزم 
ما پژواک فریادهای پیچیده 
در موج ِقله های بدخشان 
با زنجیر بافته از گیسو
در جاده های ابریشم 
رد خون به زین گرفته ایم 
از قندوز و هرات و پنج شیر 
نبردی تک به تک 
تا بر داغ پیشانی تان 
نقش جدید کابل
پایتخت جهان را 
خال بکوبیم

کوروش همه‌خانی

شعرها

تبانی

تبانی

رویا الفتی

آه از این‌همه هجرتِ بی رفتن

آه از این‌همه هجرتِ بی رفتن

سیدعلی صالحی

 روی برعکس جهان بایست!

روی برعکس جهان بایست!

سارا مؤیدی

امشب  خوابم را  عریان می‌کنم 

امشب  خوابم را  عریان می‌کنم 

هوشنگ رئوف