...
دروغ های بزرگت نمیروند به گوشم
مرا سیاه مکن، من خودم زغالفروشم
شبِ شراب اگرچه خراب و مست نشستم
به بامدادِ خماری، نخفتهام که به هوشم!
بریده نیست زبانم، شکسته نیست دهانم
سکوت کردهام اما گمان مدار خموشم...
*
به قتلِ لاله کمربستهای دگر عجبی نیست
اگر ز داغِ وطن روز و شب سیاه بپوشم