شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

خیال می‌کنند

خیال می‌کنند
دست در دست/ شانه به شانه‌ی ماه
کنار پرچین باغی پای کوبیدن
جز از سرِ مستی و خوش‌کامی و این حرف‌ها نیست...
(تو چیزی بگو/ که عریان‌ترین شکل مرا دیده‌ای
و گیسوانت بر من حرام نیست
بگو هر شب
چند پرنده از متکای خیسمان/ پر می‌کشد تا صبح)

...می‌گویند 
مردی که با بال‌بال پروانه‌ای‌/ پلک می‌بندد
ممکن نیست جایی از خوابش‌/ از ناله‌ی پلنگی زخم بردارد
(بگو که گوشه‌ی چارقدت/ هیچ وقتی خشک نیست
ما باران را دوست داریم‌/ که روی چتر ببارد
و بگو که در کوچه‌های ما / باران همیشه بر سینه می‌بارد)

بگو / بگو
هرچند در این وطن/ تا نمرده‌ای
حرفت را به پشیزی نمی‌خرند

ابراهیم رزم‌آرا

شعرها

از ما دو نفر

از ما دو نفر

سعدی گل‌بیانی

درد که بیاید

درد که بیاید

راهبه خوشنود

سوار چرمه‌ای از مه رسیدی و صدا کردی...

سوار چرمه‌ای از مه رسیدی و صدا کردی...

سیده تکتم حسینی

و آینده‌ام را درخت کرده‌ا‌‌ند

و آینده‌ام را درخت کرده‌ا‌‌ند

شاهنده سبحانی