شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

به ساعتش نگاه می‌کند از دیروز

به او
و برای او

به ساعتش نگاه می‌کند از دیروز
به پیراهنش نگاه می‌کند
به کفش‌هایش
که به روزهای دیگری زل زده‌اند در برف
شاید پرندگانی
بر پوستش اتفاق افتاده‌اند
که می‌رقصد
شبیه بارانی
در انتهای ساعت دوازده‌ و‌ سی‌و‌هشت دقیقه‌ی شب

و شبیه‌تر به زنی در کنارهای مرز
وقتی کولبران
با قاطرهایشان به خانه بازمی‌گردند.
او آلوده شده بود
به دوست‌داشتن
به قصه‌ای به روایت اول شخص مفرد
به یک موسیقی کوردی
به کشیدن یک سیگار
در ساعت هفت غروب کتاب‌خانه‌اش،
به قدم‌زدن
بر جدول‌های آن خیابان دور شاید
و خواندن شعرها کسی
در تنهایی اتاقش،
و قدم‌زدن
قدم‌زدن در دیروزهای گندم
و همین آلودگی‌ها بود
که می‌توانست
سلامتی‌اش را تضمین کند.

جلیل الیاسی

شعرها

نفست را حبس کن

نفست را حبس کن

محمد شیرازی

به آغوشت کشیدم تا بفهمی صبر یعنی چه

به آغوشت کشیدم تا بفهمی صبر یعنی چه

محسن حسینی

گرهی در صورت

گرهی در صورت

مریم فرجی

درخت برف، که در باغ، برگ و بار ندیده

درخت برف، که در باغ، برگ و بار ندیده

هادی خور شاهیان