شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تو که برمی‌آیی بگو چطور از جنون

تو که برمی‌آیی بگو چطور از جنون
وارونه بر دست‌ها
با جیب‌هایی خالی از کشمش و باروت
و شوخی سرت نمی‌شود
که تا دست بجنبانند مرده‌ای
تا برخیزند و مسواک و همسرشان را 
و تازه اگر یبس نباشند
مرده‌ای.

تندترین گام‌ها به گردِ کرم‌ها نمی‌رسند
و مجالِ اشک را بلعیده‌اند
خمیازه‌ها 
و یادهای منجمد

دومان ملکی

شعرها

مرگ، برهنه و تنها در زیر صاعقه

مرگ، برهنه و تنها در زیر صاعقه

اقبال معتضدی

هزار سال سر راهت انتظار کشیدم

هزار سال سر راهت انتظار کشیدم

فرزانه میرزاخانی

شب را که ورق بزنی

شب را که ورق بزنی

علیرضا ملک زاده

پس و پیش‌تر از آن‌که ببینمت 

پس و پیش‌تر از آن‌که ببینمت 

مهدی ریحانی