شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

شبیه خون که از یک زخم کاری می‌زند بیرون

...

شبیه خون که از یک زخم کاری می‌زند بیرون
غم از این سینه‌ گاهی شعرواری می‌زند بیرون 
دلم تنگ‌ست آن‌‌قدری که هی از آستین‌هایم 
سر برخی کسان مانند ماری می‌زند بیرون
چه لذت می‌برند از این‌که می‌سوزم به پایشان
حرارت از درون یک بخاری می‌زند بیرون 
رئیس کاروان زیره‌ از دروازه‌ی کرمان
پس از نفرین به این حد بدبیاری می‌زند بیرون
نوازش‌های یاران نغز اما رقت‌انگیز است
شبیه گل که از خاک مزاری می‌زند بیرون
نگاهی نابلد دزدانه گاهی می‌پرد در دل
و از این کاهدان با شرمساری می‌زند بیرون
 

مولاداد رستمی

تک نگاری

پی بردن  به خواب سیمرغ ها

پی بردن به خواب سیمرغ ها

راد قنبری / فرامرز دهگان

شعرها

مقدم بر لی لی  در سرزمین رقص

مقدم بر لی لی در سرزمین رقص

امیر خان پرور

رضا به کودتای اول این قرن داده بودم بیایی

رضا به کودتای اول این قرن داده بودم بیایی

مجید اجرایی

دوگانه

دوگانه

محمد رضا روزبه

ﺍﻋﺘﺼﺎب

ﺍﻋﺘﺼﺎب

امین رجبیان

ویدئو