شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

مارش یا آواز!؟

بر اثر برخورد با کبوتری سقوط کرد
هواپیمایی که بر پشت‌بام خانه‌مان افتاده بود
من به خلبان گفتم که جنگ خیلی بد است
بعد شعرهایم را برایش خواندم
در باک هواپیمایش آب و دانه ریختم
تا پرواز را شکل دیگری یاد بگیرد.

حالا جَلد شده
و هر روز که از آسمان خانه‌مان می‌گذرد
برایش دست تکان می‌دهم
اما
چطور بگویم...
آوازهای عجیبی می‌خواند.

ایمان مؤمنی

شعرها

از آن آغاز... زخمِ دایه بر قُنداقه‌ام باقی‌ست

از آن آغاز... زخمِ دایه بر قُنداقه‌ام باقی‌ست

حامد ابراهیم پور

با جامی برکف 

با جامی برکف 

غلامحسین چهکندی‌نژاد

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

کوروش رنجبر

اضافه نشدی از به مقدار هیچ عدد

اضافه نشدی از به مقدار هیچ عدد

مظاهر شهامت