شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

مارش یا آواز!؟

بر اثر برخورد با کبوتری سقوط کرد
هواپیمایی که بر پشت‌بام خانه‌مان افتاده بود
من به خلبان گفتم که جنگ خیلی بد است
بعد شعرهایم را برایش خواندم
در باک هواپیمایش آب و دانه ریختم
تا پرواز را شکل دیگری یاد بگیرد.

حالا جَلد شده
و هر روز که از آسمان خانه‌مان می‌گذرد
برایش دست تکان می‌دهم
اما
چطور بگویم...
آوازهای عجیبی می‌خواند.

ایمان مؤمنی

شعرها

دشنه‌ی ماه بر فراز درختان تالاب در خواب است

دشنه‌ی ماه بر فراز درختان تالاب در خواب است

محمود بهرامی

چشم‌هایم زبان منند

چشم‌هایم زبان منند

فیروزه برازجانی

گریه نکن بانو

گریه نکن بانو

بهمن مهرابی

خوش آمدی به جهانم به این پری‌خانه

خوش آمدی به جهانم به این پری‌خانه

سیده تکتم حسینی