شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

مارش یا آواز!؟

بر اثر برخورد با کبوتری سقوط کرد
هواپیمایی که بر پشت‌بام خانه‌مان افتاده بود
من به خلبان گفتم که جنگ خیلی بد است
بعد شعرهایم را برایش خواندم
در باک هواپیمایش آب و دانه ریختم
تا پرواز را شکل دیگری یاد بگیرد.

حالا جَلد شده
و هر روز که از آسمان خانه‌مان می‌گذرد
برایش دست تکان می‌دهم
اما
چطور بگویم...
آوازهای عجیبی می‌خواند.

ایمان مؤمنی

تک نگاری

شعرها

الماس

الماس

م. مؤید

اثمر ابراهیمی

آه از این‌همه هجرتِ بی رفتن

آه از این‌همه هجرتِ بی رفتن

سیدعلی صالحی

گاز

گاز

مجتبی ویسی