شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

لام تا کام
حرف نمی‌زند
این صحرایِ نامُتناهی
که در جانِ من
...

حواس‌ام را از روی نقشه‌ی زمین
 بر‌می‌دارم
و به...

چشم‌پوشی کرده بودم از نور
از صبح صادق‌اش
که کلیشه‌ای رایج است!

تک نگاری

شعرها

به کوتاهی یک رؤیا

به کوتاهی یک رؤیا

واهه آرمن

همین که این در وامانده باز باز شود،

همین که این در وامانده باز باز شود،

محمود صالحی‌فارسانی

 همیشه عیدها روشن بودی

 همیشه عیدها روشن بودی

سوری احمدلو

کبود قبر بود و نبودم کنار خودم

کبود قبر بود و نبودم کنار خودم

فهیمه جهان آبادی