به خواب می روم
کابوس هایم را یک به یک کنار می زنم
و در وحشتناک ترین آن ها
چشم باز می کنم
دست و پا می زنم
و بیشتر از این دیگر بیدار نمی شوم
میان بهت و حیرت
زیر لب تکرار می کنم:
که مرگ شاید که مرگ شاید
بتواند من را از تو جدا کند
ای گرامی!ای نازنین!
ای وطن...!