شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

آینه

در آینه نگاه می کنم

چیزی نمی بینم

کسی را تشخیص نمی دهم

فریادی را نمی شنوم

لبخند و اخمی را متوجه نمی شوم

همه چیز در آینه تاریک و مبهم است

قدری جلوتر می روم

درخت خشکی را کنار دریا می بینم

که کبوتری خسته بر شاخه ی او نشسته است

اما آواز نمی خواند

اما تلاشی برای پرواز نمی کند

انگار او مرده است؟!

باز قدری جلوتر می روم

چوپان دل آزرده ای را می بینم

گلّه ای ندارد ، سگ نگهبانی ندارد ، نی لبکی ندارد

اصلا از کجا فهمیدم که او چوپان است؟!

آینه آزارم می دهد

می روم پرده را کنار میزنم

تا طلوع آفتاب را ببینم

یک روز می گذرد

اما من طلوعی نمی بینم!

و دلتنگ نور می شوم!

می روم چشم هایم را در می آورم و کنار تختم می گزارم

به خواب می روم

و امید دارم خوابی هم نبینم!

عرفان طیبی اصل

تک نگاری

ضد شعر

ضد شعر

هادی محیط

شعرها

دلت دلفینی ست

دلت دلفینی ست

شاهین غمگسار

سه شعر برای گرگ و ماه

سه شعر برای گرگ و ماه

محمود بهرامی

آن‌جا که بادِ تفرقه، سرکوب می‌شود

آن‌جا که بادِ تفرقه، سرکوب می‌شود

جعفر درویشان

رؤیایی آن سوی روزگاران

رؤیایی آن سوی روزگاران

نصرت‌الله مسعودی

ویدئو

خیمه شب باز

خیمه شب باز

سعدی گل‌بیانی