گورستان «سولنا» دری آهنی دارد
در یکی از ضلعهای آفتابیاش
پای ردیف منظم کاجهای سوزنی پدرم خوابیده
روی تپهای کمشیب
مشرف به خیابانی عریض و سرسبز
که خیال را میبرد
به عصرهای خنک «قصرالدشت»
در قطعهای نزیک به او،
افرای تنومندی روییده
بر مزار همسایهی کمحرف لهستانیمان
قدمی دورتر پسردایی جوانمرگم
و داییام ـ که به همه گفتیم در تصادف مرده ـ
دو سپیدار خاموش شدهاند
تا ظهرهای تابستان
پیادهای خسته دمی بیاساید
زیر سایهشان
من اما در زندگی بعدی باد میشوم
هر شب از لای نردهها بیرون میخزم
و مثل مهاجری سرگردان
در شهر پرسه میزنم.
* سولنا: نام محلهای در شهر استکهلم، پایتخت سوئد