بخشی از شعری بلند
... به چند میارزد جهان؟
به کمتر از هل پوکی،
اگر که دوست نباشد
در اَخمِ روزانی که ملال
دفترها را ورق میزنند و
ورقها بُرمیخورند
آری، به کمتر از خشکهتوتی
اگر که آسمان، آبیِ تو نباشد
به چه میارزند تلواسهها
اگر که خاموشی، فقط
ارادهی معطوف به شکیب باشد
و سرریز نکند خردک رفتاری
از ساقهی عزمی
شاید به هیچ نمیارزد جهان
در غیابهای هزارلایِ حضورـوضع.
خوشا شبانبودن در کوهپایههای خراسان
خوشا ساربانبودن در «ریگ یلان»...
فرحبادی در شزگولههای سراکوه
و مهتاب ماهمیران را نوشیدن
اینهمه دور است
در عصر کووید نوزده
اینهمه دیرست
در اندرزگاه هوش مصنوعی
در باغ مانیتورها...