شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

از خفقان

از خفقان
تنها دو دست 
بیرون  می‌زنند
و باقیِ اعضا
خوابشان ابدی‌ست
ببین چگونه می‌خوابند 
چگونه  می‌گویند 
که  در خیابان
همزمان 
پا به ملاقات و تحرک گذاشته‌ام 
چگونه لب می‌زنند
که می‌زنی درد می‌کشند
نمی‌زنی 
درد می‌کشند
که‌ دست‌هایشان
شاخه‌های  نروییده‌اند
و با همان دست
در هیجان
می‌رویند
که معطوفم
و معتقدم به کاشی‌ِ خلوت‌گزیده در حمام
که در طهارتم
به شکل‌های پاشیده در حمام
تو گویی که صورتم
به ملاقات زنی رفته‌است 
و از این به بعد
صورتم به ملاقات زنی رفته‌باد
نظر به آنچه لخت می‌شود در حمام
تنم در زیان‌کاری‌ست
و نقطه‌ را می‌گذارم که صدات 
از میان روزنه‌ها 
رسیده باشد
صداها که از میان روزنه‌ها بگذرند
صداهای از میانِ روزنه‌ها 
رسیده‌باد
آنچه می‌خوانند
به زور می‌خوانند
و آنان‌که به آب
میل نمی‌کنند
به صورتشان در وهم
چنگ انداخته‌اند
ما 
حقیقت را
به خیابان نمی‌بردیم
که حقیقت را درست
به خیابان بردیم

 

اسماعیل مهرانفر

شعرها

هیچ مدرکی دال بر اینکه درک شوم، نیست.

هیچ مدرکی دال بر اینکه درک شوم، نیست.

جمال‌الدین بزن

ظلم، چاقوی تیز آخته‌ای‌ست روی مردم کشیده کبّاده

ظلم، چاقوی تیز آخته‌ای‌ست روی مردم کشیده کبّاده

پوریا سوری

دوگانه

دوگانه

محمد رضا روزبه

کراسەکەت بتەکێنە لە زەوی و تۆز و تینوویەتی

کراسەکەت بتەکێنە لە زەوی و تۆز و تینوویەتی

عطا ولدی