شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

 

افتاده بود  روی شکم
که حرص می‌زدم 
از دهان به...

 

حرف از هموارهای بی‌پشت 
از تپه‌های...

پس دندان به دندان دادم 
تا سندان پر آهنگ، آتشفشان آهن شود 
همین...

هی بی دلیل برگشت می‌دهد 
خون را
از رگ‌ها ی برگ به برگ 
...

به پرهیز و دوری که می‌رسد 
سرفه می کند گلویم 
از خشک به...

شعرها

باد سر میکوبد

باد سر میکوبد

فهیمه جهان آبادی

می‌توانی باشی

می‌توانی باشی

محمود بهرامی

مزامیر غریزی

مزامیر غریزی

علی الفتی

 بارانِ‌ علاقه

بارانِ‌ علاقه

فرامرز سه‌دهی

ویدئو