شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

 

افتاده بود  روی شکم
که حرص می‌زدم 
از دهان به...

 

حرف از هموارهای بی‌پشت 
از تپه‌های...

پس دندان به دندان دادم 
تا سندان پر آهنگ، آتشفشان آهن شود 
همین...

هی بی دلیل برگشت می‌دهد 
خون را
از رگ‌ها ی برگ به برگ 
...

به پرهیز و دوری که می‌رسد 
سرفه می کند گلویم 
از خشک به...

تک نگاری

شعرها

هر چکامه تیغی برای خودزنی

هر چکامه تیغی برای خودزنی

شهریار کوراوند

از اتفاق چشم تو باران به من رسید

از اتفاق چشم تو باران به من رسید

عادل سالم

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

بابک دولتی

كازابلانكا‌(2)

كازابلانكا‌(2)

محمود بهرامی