شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

 

افتاده بود  روی شکم
که حرص می‌زدم 
از دهان به...

 

حرف از هموارهای بی‌پشت 
از تپه‌های...

پس دندان به دندان دادم 
تا سندان پر آهنگ، آتشفشان آهن شود 
همین...

هی بی دلیل برگشت می‌دهد 
خون را
از رگ‌ها ی برگ به برگ 
...

به پرهیز و دوری که می‌رسد 
سرفه می کند گلویم 
از خشک به...

شعرها

«من چرا به دنیا آمدم؟»

«من چرا به دنیا آمدم؟»

احمدرضا احمدی

به جرم شانس نیاوردن

به جرم شانس نیاوردن

فرزین منصوری

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

آزاده بدیهی

درخت برف، که در باغ، برگ و بار ندیده

درخت برف، که در باغ، برگ و بار ندیده

هادی خور شاهیان