دستبند به بهار
نه من نمیتوانم که
به بهار دستبند بزنم
به رهایی گلههای وحشی اسب
نه من نمیتوانم که
مداد رنگ بال پروانه را
در جعبهای سیاه زندانی کنم
عطر ریواس و بابونه را
در دودکشی قدیمی
تو طوفانی و من نمیتوانم 
طوفان را
در زیرزمینی نمور 
به محاکمه بکشم
که تو بهاری و افشاگر
که نشانی زندانهای مخفی را
به انقلابیون میدهی 
و خود چون عطری لرزان
مردم را به رقص وامیداری
 و خود
ناپدید میشوی!