شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

داروین از منشأ انواع چه می‌داند؟

...

داروین از منشأ انواع چه می‌داند؟
وقتی دارو سرِوقت می‌خورد و آبِ سیاه رویش

کمی پنبه با الکل بدهید، تا از حلقِ گرمِ این روز چهل‌و‌دو درجه بگذرم 
اعتراف کنم نگاهم به آن چیز عوض شده‌ است. 
من آن داروین‌ سابق که سیر تطور‌ و‌ تکامل را با پنبه از خونِ شرمگاه مادرش پاک می‌کرد، نیستم.
کمی دارموش مسئله را به یک تکامل خودخواسته برمی‌گرداند.

یک لیوانِ شیشه‌ای‌ِ بلند از آب سیاه و مردی که زنش را خیلی‌خیلی دوست‌ دارد
می‌تواند بهتر از این میمون
سیر تطور را در اتاق‌خواب من، روی تشت‌های حال‌بهم‌زنِ حمام 
هی بالا بیاورد هی بالا برود و  توضیح دهد این یک تکامل خودخواسته است. 

داغینه اسم درد و دواست
بگذار جای‌جایِ لخ‌لخ  زخم‌ها بفهمند 
دارو دیگر همین چهار قرص و کپسول نیست
و تو هی دود را توی گوش دردهام  فوت می‌کنی، می‌گویی: «کسی را می‌شناسم  که بر اضافاتت داغینه گذارد،  اما مشکل فقط میانه‌هایِ  توست، نه درد و دوا.» 

من دست‌خطی دارم از آن که می‌گوید: «زبان چند‌پاره‌ات را کسی نمی‌تواند بدوزد، پس سعی کن در هر کلمه‌ات تنها یک منظور داشته باشی»
او چه گناهی دارد که منظور تو را از آب سیاه نفهمد؟  از خیلی‌خیلی دوستت‌ دارم نفهمد؟
از تشت‌های حال‌بهم‌زن...
بیاور 
این بار فقط تکه‌هایِ لایِ زبانم با آب سیاه بالا می‌آید 
برادرم باید چهار انگشت لای دندان‌ها بگذارد و فکر نکند فکم دارد بسته می‌شود.

آن حیوان اسم من است 
وقتی از قرن نهم هجری  می‌آید  
سبک هندی می‌داند و باور دارد آن پادشاهِ میمون‌باز زبانش را بریده 
و از آن پس فقط شاعران زبان‌پریش را به رخت‌خواب‌های پنبه‌ای 
الکی دعوت می‌کند 
و منظوری از آن زبان‌های پریشنده ندارد.  

حالا کسی درصدها را تعیین می‌کند 
من حتماً همان چهل‌و‌دو درصد خواهم ماند، 
همان چهل‌و‌دو سالی که از مادر  فقط شناسنامه‌ای باقی ‌ماند
و فکر نمی‌کرد تمام این بشوروبِساوها پس از چهل‌و‌دو سال می‌تواند فقط آب سیاه باشد 
و‌درصدی از تکه‌های زبانِ یک شاعرِ سبک ‌هندی

مرتضا بختیاری

شعرها

مرگ، برهنه و تنها در زیر صاعقه

مرگ، برهنه و تنها در زیر صاعقه

اقبال معتضدی

در جهانی دیگر

در جهانی دیگر

مهستی حسینی

نه با تو زندگى از حال و روز زارش گفت

نه با تو زندگى از حال و روز زارش گفت

مهدی فرجی

منیک له خو مدا ونتر...

منیک له خو مدا ونتر...

جمیله چوپانی