شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

مرگ دو چهره داشت 

مرگ دو چهره داشت 
یکی مادربزرگ بود که با دقت سیر تازه را می‌آویخت در سرسرا و حیاط را به کودکی ما هدیه می‌داد 
و دیگری تویی از روبه‌رو می‌آیی 
لبخند می‌زنی و چاقو را در دلم فرو می‌کنی!
 

شیوا هاشمی

تک نگاری

شعرها

سفرنامه

سفرنامه

عبدالعلی عظیمی

نشستم بی‌تفاوت روبه‌روی ماه در کافه

نشستم بی‌تفاوت روبه‌روی ماه در کافه

مهدی مهدوی

برمانم ازین چریدنِ امن

برمانم ازین چریدنِ امن

راضیه بهرامی‌خشنود

رنج

رنج

علی زیودار