شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

پیش از مردنت

...

پیش از مردنت
بوسیدمت
حالا با دهان خودم گریه می‌کنم
با دهان تو می‌نویسم

زنده‌ام روی لب‌هایم
زنده‌ای مشغول به پیچیدن باند
پرستاری از کلمات
 و دوختن لب‌های وراج زخم‌ها.
دهان باز می‌کنی
خون می‌پاشد
و من مادر وسواسی زخم‌ها
دستمال می‌چرخانم
تمیز می‌کنم
سفید‌کننده‌ها، بوها، بیمارستان‌ها
و تو هرگز
و تو هرگز هرگز
از کلمه دست ‌نخواهی کشید
چرا که تنها در لبانت زنده‌ای
و مردگان بی‌ساعت
مردگان بی‌زمان
هزاران سال قصه می‌گویند
کلمات در جمجمه‌ام می‌پیچد
و مثل آب دهان مردگان
چکه‌چکه می‌ریزم
و پاک می‌کنم
لکه‌ها را به نوبت
به صف
دست‌ها روی شانه‌‌های هم
و زخم‌ها
پوشیده
سرمه‌ای
و دهان‌ها همه کودک
و دهان‌ها همه گوینده
و آوازها همه بسیار
و کودکان
کودکان مرده
 همه قرمز

گیتا شمسی

شعرها

شب را که ورق بزنی

شب را که ورق بزنی

علیرضا ملک زاده

من که مبهوت چنان قوی،  و رقص

من که مبهوت چنان قوی، و رقص

منصور اوجی

بار امانت

بار امانت

امیررضا وکیلی

غزل بی خنده‌ات آرایه‌ای دلخواه کم دارد

غزل بی خنده‌ات آرایه‌ای دلخواه کم دارد

احد متقیان فر