شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

بتِ گِلیِ نحیف، کرورِ غرور بود. مسرور از انفعال، خوش بود از ناخوشی. نه که این مجموع تناقض،...

دوستی داشتم، که دوستش داشتم زیاد! عشق می‌کردیم با هم! صبحانه‌یِ چه روزهایِ من بود....

به تلنگری، کودکی. به شفافی، آینه‌ی منی. چه رنگ جذابی داری، چه هیئت خواستنی‌ای. در...

تک نگاری

شعرها

سی و پنجمین تیغ توی تنم

سی و پنجمین تیغ توی تنم

اندیشه فولادوند

برادر

برادر

امیررضا وکیلی

می‌آیی 

می‌آیی 

م. مؤید

طفلکی از همان سال‌ها پيش

طفلکی از همان سال‌ها پيش

عادل حیدری