شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

بتِ گِلیِ نحیف، کرورِ غرور بود. مسرور از انفعال، خوش بود از ناخوشی. نه که این مجموع تناقض،...

دوستی داشتم، که دوستش داشتم زیاد! عشق می‌کردیم با هم! صبحانه‌یِ چه روزهایِ من بود....

به تلنگری، کودکی. به شفافی، آینه‌ی منی. چه رنگ جذابی داری، چه هیئت خواستنی‌ای. در...

شعرها

«به تو که عاشقت شدم اما شوهرت به زبان زیردریایی‌ها حرف می‌زد»

«به تو که عاشقت شدم اما شوهرت به زبان زیردریایی‌ها حرف می‌زد»

مرتضی بختیاری

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

بابک دولتی

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

کوروش رنجبر

مزامیر غریزی

مزامیر غریزی

علی الفتی