...
گفتند از خدا و نگفتند آن کجاست؟
با من بگو نشانیِ آن بینشان کجاست؟
با من بگو پرندهی آهم کجا رَوَد؟
آن شاخهی تناورِ خُلد آشیان کجاست؟
گفتند حق قرینِ قلوبِ شکسته است۱
پس کو؟ رفیقِ اینهمه غمگیندِلان کجاست؟!
ما را فریفتند به پندی و وعدهای
آن معجزات و وعدهی آخر زمان کجاست؟
در ما نمانده قدرتِ موساییان ولی
با ما بگو فصاحتِ هارونیان کجاست!
دستِ دعا شکست و طنابِ طلب گُسست
آن بَدبَده، همان کَرَکِ غُصهخوان کجاست؟۲
بُغضیست در گلوی من و همگنانِ من
با ما بگو که شانهی آن مهربان کجاست؟!
پینوشت:
۱. اَنا عِندَ المُنکسِرَه قُلُوبُهم: من در نزدِ قلبِ شکسته هستم. (حدیث قدسی)
۲. بده ... بدبد ... چه امیدی؟ چه ایمانی؟
کَرَک جان! خوب میخوانی
مهدی اخوانثالث