شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

دهانِ از مرثیه‌ برگشته‌‌ای بودم

...

دهانِ از مرثیه‌ برگشته‌‌ای بودم
دهانِ صبر فرموده‌‌
که تار و تنبور پرده‌های صوتی‌‌اش
به هم‌نوازی آن کلمه‌اند
که حروف تیز و برانش
هوا را می‌شکافد
و آن کلمه
آن کلمه‌ی معشوق
بر ابرهای واپسین جهان
تن دوستانه‌ی خود را
به پیش‌گاه شب آورده.

ای انگشت نداری
تا به اندوهت
شکل هندسی بدهی
صدا نداری
تا از گلوچاه رئوفت آواز ماه برآید
و ماه
«ماه من است او»
به چشم که نداری
بیاویزد این‌همه رفتن را.

لمیده بر باد
بر گریزِ دور و درازِ تا کجا
که درختانِ رامسری
مرگ را
حول زیبایی غزاله‌ تنیدند
و شناور
درون صورتی از فضایل رود سرشته
با همین نامِ تک‌افتاده‌ی غرقابی
سن عشق را جابه‌جا می‌کنم در خود
و به یاد می‌آرم
نمرده بودم هنوز و
می‌خرامیدم
در خون کاشته‌ی یک گل سرخ
تا دوباره زمین
خوی زنانه‌اش را بازیابد
و به یاد می‌آرم
چگونه چیزها و مکان‌ها
به گورزاد حافظه‌ام خزیدند و
جمعیت مردگانم بیش‌تر شد
ای تن طی‌شده!
بیرون شو از توشِ تن و با حوّای دورافکنده‌ی قلبت بگو
خداوند
کدامِ آدم‌هاست؟
 

نگین فرهود

شعرها

زیر سایه‌ی یک درخت

زیر سایه‌ی یک درخت

محمدباقر کلاهی اهری

فکر این را نکن که بعد از تو شعر من رو به انزوا برود

فکر این را نکن که بعد از تو شعر من رو به انزوا برود

ویدا حمیدی

برای احمدرضا احمدی

برای احمدرضا احمدی

م. مؤید

اسب‌ها گه‌گاهی می‌آیند 

اسب‌ها گه‌گاهی می‌آیند 

مهدی ریحانی