شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

پیامبر (1)

لابه‌لای کلماتم 
پیامبری پنهان کرده‌ام
پیامبری که هزاران معجزه‌اش
 اتاق را تنگ کرده 
و دیگر جایی برای دراز کردن پاهایش نیست

بیایید
در این گرگ‌و‌میش هوا
این کلمات را به آتش بکشیم


باد که بگذرد
از میان دود و خاکستر
مردی بر‌می‌خیزد 
که در پوست شفافش
شبکه‌ی سرخ رگ‌هایش پیداست
مردی که دست راستش دانایی
و دست دیگرش شبیه شما زندگی می‌کند

لابه‌لای کلماتم 
پیامبری پنهان کرده‌ام
بیایید
این کلمات را به آتش بکشیم.

رضا یاوری

شعرها

بر پیراهن بیمارستان

بر پیراهن بیمارستان

فرخنده حاجی زاده

زیبای همیشه غمگین

زیبای همیشه غمگین

سابیر هاکا

از ابر و چشم

از ابر و چشم

م. مؤید

تو بگو سینه دارچینِ دیوانه

تو بگو سینه دارچینِ دیوانه

فهیمه جهان آبادی