شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

پیامبر (1)

لابه‌لای کلماتم 
پیامبری پنهان کرده‌ام
پیامبری که هزاران معجزه‌اش
 اتاق را تنگ کرده 
و دیگر جایی برای دراز کردن پاهایش نیست

بیایید
در این گرگ‌و‌میش هوا
این کلمات را به آتش بکشیم


باد که بگذرد
از میان دود و خاکستر
مردی بر‌می‌خیزد 
که در پوست شفافش
شبکه‌ی سرخ رگ‌هایش پیداست
مردی که دست راستش دانایی
و دست دیگرش شبیه شما زندگی می‌کند

لابه‌لای کلماتم 
پیامبری پنهان کرده‌ام
بیایید
این کلمات را به آتش بکشیم.

رضا یاوری

شعرها

هر چکامه تیغی برای خودزنی

هر چکامه تیغی برای خودزنی

شهریار کوراوند

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

زری قهار ترس

بر صبحِ تو نفس بیاویزم

بر صبحِ تو نفس بیاویزم

صوفیا آهنکوب

مانده یک کوچه و تنها یکی از ما دو نفر

مانده یک کوچه و تنها یکی از ما دو نفر

جواد محمدی فارسانی