شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

پلوتو*


در تک چشمم زندگی می غلتد

که نوشیدم آب میمیر را

 چرا پس زنده‌ست هنوز پلوتو؟

می‌کشد برادرم را

موی بلان افتاده در جایی

 اپسیلبون فریاد می کشد

 آهای برادر پس کجایی؟

دلم می خواهد تفنگ را بگیرم در دستم

بلند شوم وبجنگم با اجنبی

دکتر تنما،کجایی؟می‌رسی به دادم؟

یا که اتوم زنده است و می سپاری

او را در راهم

من یک رباتم

دیگر ، نایی برای زندگی ندارم.
 

 

پی نوشت: پلوتو نام یک انیمه است و ربطی به اساطیر ندارد.

مهدی جلیلوند

شعرها

در برهنگی بلندترین شب سال

در برهنگی بلندترین شب سال

مهتاب موسوی

باد سر میکوبد

باد سر میکوبد

فهیمه جهان آبادی

طفلکی از همان سال‌ها پيش

طفلکی از همان سال‌ها پيش

عادل حیدری

اغوش نخل ها

اغوش نخل ها

میترا اکرمی