شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

سه‌‌شنبه‌ی همین هفته

می‌گوید
در ون‌های اهواز زنی هست
که از سیصد‌و‌پنجاه پله پایین می‌آید
تا از سیصد‌و‌پنجاه پله بالا رفته باشد
اینا همه‌اش حرفه خواهر
آخرش همه‌ی جنازه‌ها می‌افتن توی آسمون
می‌گویم از بدشانسی درخت شده‌ام
والا هر مُرده‌ای می‌تواند
برای گذران وقت حتی
در سینمایی قدیمی قایم شود
اما در اوراد برجای مانده از عهد جدید خوانده‌ام: 
نگردید!
در اهواز ته‌سیگار ِ برگ پیدا نمی‌شود.
مطمئن نیستم 
فروشنده‌ی دوره‌گردی که نشسته
روی پایین‌ترین پله
سقراط نباشد
می‌تونی سه‌شنبه‌ی همین هفته برگردی 
تا واسه خریدن یه جفت جوراب
کشف و شهود کنی؟!
حالا از سیصد‌و‌پنجاه پله بالا رفته‌ایم و
به آنان که دارند شکنجه‌مان می‌دهند 
کمک کرده‌ایم و
در سلوک قرمز لباس‌ها دریافته‌ایم
که توی بالکن
یکی از ما دو نفر زیادی است

حبیب پیام

تک نگاری

آموزگار عشق

آموزگار عشق

مهدی ایوبی

شجریان و شعر

شجریان و شعر

طاها افشین

شعرها

فروبارِ عیشِ وِلَرم

فروبارِ عیشِ وِلَرم

سیدعلی صالحی

قدمت را بزن، نمی فهمند

قدمت را بزن، نمی فهمند

محمود صالحی‌فارسانی

 از امید و ناامیدی

از امید و ناامیدی

عبدالعلی عظیمی

اگر  چاقو در پهلویم فرو کنند

اگر  چاقو در پهلویم فرو کنند

علی اکبر جعفرزاده