شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

ملغمه

دو آشیان تهی‌شده از تتمه‌ی تخم‌هاشْ
         (چشم‌هاشْ)
عمود بر ماضی نقلی 
داردم دید می‌زندم    هنـوز 
که همیشه‌ی تا حالاست

سوک گریز کدام‌ست؟
وقتی مُرکب است   نظاره‌هاش
و محاط آکنده‌ست از جیوه،
در سقوط اقبال
طلای 24عیار که هیچ
سنگ‌آهن هم عایشه می‌شود   
و سوار بر جمازه‌ای عجول
می‌تازاند دشت را 
تا راوی شهرزاده
کش دهد هزارویکشب را 
تا هزار و یک شب  
و یک روز
        (یک‌روزمرگی)
که همیشه‌ی عالم جنگ است
خدنگ‌ست و خون‌ست و خمپاره‌ست
و تاریخ   دروغی تعاملی‌ست 
که سر سربازان را
 از بیگ‌بنگ تا بنگ‌بنگ
زیر بازوی بردگی بانوها دارد 

مشبک است 
استعمال دستار سفید  
وقتی که نگاش  مَرکب است 
تازنده بر جنازه‌های بی‌سر و دست دشت 

  در طالع سرطانی برج چشم‌هاش
  چنگ می‌اندازم تا به یال‌های اسد
  و می‌دانم هنوز فقط زنده‌ام
  تا حـالایی که
                    همیشه‌ست...

جمال‌الدین بزن

شعرها

این باغ سوگوار درختان بی بر است

این باغ سوگوار درختان بی بر است

رضا جمشیدی

مترسک

مترسک

میرحسین نونچی

...  دور بودم در خاطره‌ای که پدر با خود نبرده بود

... دور بودم در خاطره‌ای که پدر با خود نبرده بود

فرحناز عباسی

من حواسم همیشه پرتِ توئه

من حواسم همیشه پرتِ توئه

احمد امیرخلیلی