شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

حسرت و بغض و اشک و تنهایی

حسرت و بغض و اشک و تنهایی
حاصلِ زخمه‌های باران است
چشمِ امثال ما به مزرعه بود
تازه این اولِ زمستان است

فکرِ سرما نباش دخترِ خان!
ما! کشاورز و پاپتی هستیم
ما! کجا و شما کجا بانوو...
ما! فقط هم‌ولایتی هستیم!

می‌دود، ریشه‌‌های من در تو
می‌زند، آفت از جنون، در من
می‌شود، این غرور لعنتی‌ام
عاقبت، سروِ سرنگون، در من

تنم از ترسِ گرگ‌های تنت
تا ابد حبس را تحمل کرد
شاید از من شجاع‌تر باشد
گوسفندی که ترکِ آغل کرد!

خبرِ خودکشیِ من در باغ
در میان کلاغ‌ها پیچید
معنیِ ایستاده مردن را
از مترسک نمی‌شود پرسید!

ساسان دارابی

تک نگاری

مایکل مارچ شاعر خطوط سیاه

مایکل مارچ شاعر خطوط سیاه

ابوالقاسم اسماعیلپور مطلق

چگونه شعر بنویسیم؟

چگونه شعر بنویسیم؟

ترجمه‌ی نازیار عُمرانی

شعرها

واگیری

واگیری

عبدالعلی عظیمی

و لبت دستش نمی‌رسد به من

و لبت دستش نمی‌رسد به من

علیرضا خسروانی

تیمارستان

تیمارستان

ستار جانعلی‌­پور

در ساعات معینی از شبانه‌روز

در ساعات معینی از شبانه‌روز

مظاهر شهامت