شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

حرفِ نگفته

کشکول سلام آویزان من است
با شکوه‌های سرم می‌چرخد
و رو به چشمم کابویی و مصری می‌پوشد 
 و من خونابه می‌شویم و شوریدگی تا سرحد بی‌قراری
 از گوش‌هایم بیرون می‌زند
مذهبم در چشمی بود که سرباز صلیبی‌ام کرد
از تقدس بیرون شده‌ام‌،
مرا به جنگ می‌خوانی؟
من از جنگ دهم می‌ترسم و شب‌ها با قهوه ای تلخ بیدار می‌مانم
عربی می‌رقصم دور خودم
در این رخداد، بیدادم و مو می ریزم از سکوت...
جرم این همه جنگ چیست؟
برای زخم‌های روی ایل‌ام حکم تیر باران دارم
زیر جوخه‌: « درود»
 زره می‌بافم،
 برای این گور که تا فردا پر می‌شود

نرگس خانی

تک نگاری

شعرها

این روزها،

این روزها،

ابراهیم کارگرنژاد

عاشقانه به: فرهنگ، دار، هنر

عاشقانه به: فرهنگ، دار، هنر

شاپور جورکش

خوابیده‌ای؟

خوابیده‌ای؟

شوکا حسینی

تو هم میروی

تو هم میروی

شمس آقاجانی

ویدئو