شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

حرفِ نگفته

کشکول سلام آویزان من است
با شکوه‌های سرم می‌چرخد
و رو به چشمم کابویی و مصری می‌پوشد 
 و من خونابه می‌شویم و شوریدگی تا سرحد بی‌قراری
 از گوش‌هایم بیرون می‌زند
مذهبم در چشمی بود که سرباز صلیبی‌ام کرد
از تقدس بیرون شده‌ام‌،
مرا به جنگ می‌خوانی؟
من از جنگ دهم می‌ترسم و شب‌ها با قهوه ای تلخ بیدار می‌مانم
عربی می‌رقصم دور خودم
در این رخداد، بیدادم و مو می ریزم از سکوت...
جرم این همه جنگ چیست؟
برای زخم‌های روی ایل‌ام حکم تیر باران دارم
زیر جوخه‌: « درود»
 زره می‌بافم،
 برای این گور که تا فردا پر می‌شود

نرگس خانی

شعرها

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

محمود صالحی‌فارسانی

دشنه‌ی ماه بر فراز درختان تالاب در خواب است

دشنه‌ی ماه بر فراز درختان تالاب در خواب است

محمود بهرامی

خیابان‌هایی هم  هستند

خیابان‌هایی هم  هستند

پروین نگهداری

از گل های نبوییده

از گل های نبوییده

نصرت‌الله مسعودی