شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

می‌فشارم پلک

می‌فشارم پلک
سایه‌ای در بین می‌ترکد
پراکنده درست به کار روییدن در رگ‌ها
تا صدا
اتصال شاخه‌های درهم نور در نشست سنجاقک
این‌جاست
برگی و
قیام مردمکی در باد.
در باد
پسِ تو منظره‌ای
آینه‌ای دوار
به درهمیدگی و به تخمیر
همه‌چیزی لبریز، می‌دود انگشت، می‌بندد مشت
نشت خواب می‌گردم کجاست:
در چهره‌ی دوستی، آشنایی، ‌ ‌ ‌ مشت وا شود
_انگشت‌هام در غروب_
سنجاقک رها شود.

صادق آتش زر

تک نگاری

پادشاه غزل معاصر

پادشاه غزل معاصر

هادی خوانساری

بر بام گردباد

بر بام گردباد

مهدی خطیبی

شعرها

تدفین

تدفین

داوود سعیدی

چشم‌هایم زبان منند

چشم‌هایم زبان منند

فیروزه برازجانی

دو شعر از رضا باب‌المراد

دو شعر از رضا باب‌المراد

رضا باب‌المراد

سربازها رفتند

سربازها رفتند

وجیهه نوزادی

ویدئو