شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

می‌فشارم پلک

می‌فشارم پلک
سایه‌ای در بین می‌ترکد
پراکنده درست به کار روییدن در رگ‌ها
تا صدا
اتصال شاخه‌های درهم نور در نشست سنجاقک
این‌جاست
برگی و
قیام مردمکی در باد.
در باد
پسِ تو منظره‌ای
آینه‌ای دوار
به درهمیدگی و به تخمیر
همه‌چیزی لبریز، می‌دود انگشت، می‌بندد مشت
نشت خواب می‌گردم کجاست:
در چهره‌ی دوستی، آشنایی، ‌ ‌ ‌ مشت وا شود
_انگشت‌هام در غروب_
سنجاقک رها شود.

صادق آتش زر

تک نگاری

شعرها

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

زری قهار ترس

و آینده‌ام را درخت کرده‌ا‌‌ند

و آینده‌ام را درخت کرده‌ا‌‌ند

شاهنده سبحانی

پیشواز

پیشواز

محمد رضا روزبه

ﺍﻋﺘﺼﺎب

ﺍﻋﺘﺼﺎب

امین رجبیان