شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

طول کشید

طول کشید
من
فرق عاشقانه
و حرف معمولی را
دیر فهمیدم
به آسانیِ جابه‌جا کردن شربت معده‌ام حرف می‌زنی
با این همه برداشت عاشقانه
باید قرص‌های دیگری به من می‌دادند
دست انداختم دور خودم 
ولی باز شربت معده به شکل‌های هندسی جابه‌جا می‌شود
شبیه گرد بودن سردرد
و حرف‌هایی که می‌زنی
من حالم از «معمولی» به شکلی که مرا دور می‌زند
 به‌هم می‌خورد
به اندازه‌ای که
عاشقانه
حرف‌هایت
و شربت معده
موقع جابه‌جایی 
تشخیص داده نمی شوند

مارال افشاری

تک نگاری

شعرها

بر صبحِ تو نفس بیاویزم

بر صبحِ تو نفس بیاویزم

صوفیا آهنکوب

کابوس

کابوس

امیربهادر کریمی

روی تخته بزرگ می نویسد A

روی تخته بزرگ می نویسد A

شهریار خسروی

روشنم کن شبیه سیگارت

روشنم کن شبیه سیگارت

امیررضا وکیلی