شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

بس که فرو ریخته‌ ای الفبایی. 

بس که فرو ریخته‌ ای الفبایی. 
بی‌جایی. 
متشکرم کرده زبان، شره کرده لابه‌لای تصاویر به هم نمربوطه، تصاویر گسست. 
پریدن نقطه‌هایی از بدن به لکه‌هایی از شب
منقار انگار، از الفبا می‌وزد به پوست، به چاک دهان
شب تمام انگشتان اشیاء.
به قامت دنده‌هام، دو دست مضمر جهیده به سوی سوسویی از اشیاء
چه دور و دیری ای خواب، ای بی‌زبان.
شب از پاشنه از صدا، شاخه و شانه می‌کشد، روز می‌رماند از پشت در
که همیشه صدای باز شدن می‌دهد.
بدن که با وزیدن شب می‌رفت
گریخته از الفبا، به گداختگی روز
خواب از کلمه ربوده بود.

داریوش باقری

تک نگاری

خانه بر آب

خانه بر آب

یدالله شهرجو

محصول زحمت حسنعلیجعفر

محصول زحمت حسنعلیجعفر

سیلویا سلمانپور

شعرها

زخم در میان چاقوها

زخم در میان چاقوها

امیررضا وکیلی

بریده در هیجان نامحدود پا بریده‌تر موهایی بود

بریده در هیجان نامحدود پا بریده‌تر موهایی بود

جلیل الیاسی

تنهایی

تنهایی

محمود بهرامی

دوایین نامه

دوایین نامه

اسماعیل عظمی