شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

...

به آتش خیره شو!
گرمای نخستین روز آفرینش را
در پوستِ نازکْ...

اندوه
سرآغاز همه‌چیز است
صمغی که از تنه‌ی توت بیرون می‌زند
...

اندوه
سرآغاز همه‌چیز است
صمغی که از تنه‌ی توت بیرون می‌زند
...

شانه‌های مرا زمین زده‌اند
دست‌های کثیف نافهمی
پشت هر در هزار...

از کاج‌های گم‌شده در برف رد شدیم
مانند رد‌پای گوزنی که تیر خورد
...

شعرها

بر پیراهن بیمارستان

بر پیراهن بیمارستان

فرخنده حاجی زاده

چشم‌هایم زبان منند

چشم‌هایم زبان منند

فیروزه برازجانی

رنگی بر دهان مرده ام بزن

رنگی بر دهان مرده ام بزن

فهیمه جهان آبادی

نقابی از خوشبختی

نقابی از خوشبختی

احمدرضا احمدی