شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

مضطربم

مضطربم
و اين حال شخصيِ من نيست
خيابان مضطربم مي‌كند
رنجِ نشسته بر پوست درختان
خراشي بر چهره‌ي غروب
حالِ خشك برگ‌ها

مضطربم مي‌كند
شوق مرده در چشمان مردي
كه دست‌هايش خالي‌ست
اندوهي كه سيل شده
پل‌ها را شكسته

اين حال شخصي من نيست
كه با تو مي‌گويم 
و رو می‌گردانی.

علیرضا عباسی

تک نگاری

شعرها

لای گیسوان او بگرد، با چراغ‌قوه‌ای قوی

لای گیسوان او بگرد، با چراغ‌قوه‌ای قوی

حمید حسینیان

 فاصله‌ام با بشقاب سفیدى كه شكست،

فاصله‌ام با بشقاب سفیدى كه شكست،

سوری احمدلو

به جرم شانس نیاوردن

به جرم شانس نیاوردن

فرزین منصوری

این بهار را هم  نمردم و دیدم:

این بهار را هم  نمردم و دیدم:

ایرج کیا