شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

یل/دا

یل/دا* کجاست که مادر
کلاهش گذاشته بر من
دادم می‌کند
دا
نمی‌توانی بخوانی‌ام  عربی
که نفس حبس کرده در بازو
 بلندم نمی‌کند دیگر      
وقتی خواهر 
که دل داده به سپیدی
به شرط چاقو به خانه‌ی بخت می‌رود
من
که نطفه رها نمی‌کند از نیم‌دایره
چگونه منی بزاید در من
که پا دراز کند از واژه
باید برگردم به شصت قسمت مساوی
و کفایت کنم به خطی عمود
که چهارشانه نمی‌شود هرگز
واای!  خوابیده خیالت تخت
منی که دردش نمی‌کشد به انحنا
هرگز نمی‌رسد به شصت

دا
 نمی‌افتم از اسم
کاش لگد می‌زدم به بخت
 

*در گویش لُری به معنای مادر

فاطمه سلیمانی

شعرها

اندوه انبوه

اندوه انبوه

دریا لیراوی

بر پیراهن بیمارستان

بر پیراهن بیمارستان

فرخنده حاجی زاده

در سلام راه‌ها

در سلام راه‌ها

ربابه قصابان

پنج شعر از سیروس نوذری

پنج شعر از سیروس نوذری

سیروس نوذری