ردی بهجا میماند
بر حاشیهی تخت
تازه آمده را برانید
ردی بهجا می ماند
بر حاشیهی تخت
چشمها را بگردانید
تازهآمده لنگانلنگان
خودش را میرساند
روزی دوبار
توی خطها
وقت شمارش عددها
ردی بهجا می ماند
در یك مكان محدود
از زمانی نامحدود.