شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

جنگ آتشفشان زشتی بود

جنگ آتشفشان زشتی بود
عشق آتشنشان خوبی شد
خیل پروانه‌های عاشق را
سوختن امتحان خوبی شد

گرچه در قاف‌، هیچ سیمرغی
پیشوای پرندگان نشده
ولی از دیدگاه عاشق‌ها
لااقل داستان خوبی شد

بال‌ها بی‌امان تکان می‌خورد
نیزه‌ی شب به آسمان می‌خورد
درد از بس که مشترک شده بود
زخم بستن زبان خوبی شد

دسته‌ای سینه سرخ جان دادند
عده‌ای، دل به این و آن دادند
دسته‌ای زاغِ زشتِ تن‌پرور
سهمشان آب و نان خوبی شد

میوه‌های لهیده می‌چیدیم
زیر  پای درخت‌ها، دلخوش
غافل از تاج کاج‌های بلند
که کلاغ آشیان خوبی شد

همگی جَلد آب و دانه شدیم
غیر مشتی که مست پروازند
سرخوشند و به خنده می‌خوانند
وای عجب آسمان خوبی شد

مهرداد اسماعیل نژاد

تک نگاری

شاعر، زندان و شعر ...

شاعر، زندان و شعر ...

محمدرضا عبادی صوفلو

طنز ترکیبی

طنز ترکیبی

آرش نصرت‌اللهی

شعرها

بر پیراهن بیمارستان

بر پیراهن بیمارستان

فرخنده حاجی زاده

از این فلات بلا بی‌هوا گذار نکن

از این فلات بلا بی‌هوا گذار نکن

مجید عزیزی

کوه را با گلوله

کوه را با گلوله

دیار مردان‌بگی

به موازاتِ دریا

به موازاتِ دریا

راد قنبری