شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

با قفس خو کرده‌ام فکر پریدن نیستم

با قفس خو کرده‌ام فکر پریدن نیستم
کور مادرزادم و مشتاق دیدن نیستم
آه ای باد خزان بگذر تو از ویرانی‌ام
من که خود افتاده‌ام محتاج چیدن نیستم
خاطرت آسوده باشد یوسف از پیراهنت
عشق در من مرد و بی‌تاب دریدن نیستم
خسته‌ام گاهی چنان کز پنجه تقدیر هم 
فکر حتی لحظه‌‌ای دامن کشیدن نیست
این بهار این زندگی این لحظه‌ها ارزانی‌ات
من اگر عاشق نباشم شک نکن زن نیستم

فاطمه جهانشاهی

شعرها

در باغ

در باغ

شاپور جورکش

دهان خونی

دهان خونی

بکتاش آبتین

ه گوشم آه و فغان می‌رسد خدا را شکر

ه گوشم آه و فغان می‌رسد خدا را شکر

بهزاد گرانمایه

میدان

میدان

رضا ترنیان