اجاق کوری ِمان را بریلتر بنویسد
تو گفتهای به پزشکم دوجین پسر بنویسد
برای این زن نازا مگر ستاره بچینی
که حرفهای دلش را بر اَبرِ تَر بنویسد
که بغضهای چرا را به فکرهای چگونه
محال و مطلق و نه را اگر... اگر بنویسد
بگو به جدّ بزرگت تبار گم شدهاش را
به پارههای تن من به نیشتر بنویسد
سونوگرافیِ آخر، دو جین جنین جنازه
به نام تکتک آنها، تو را «پدر» بنویسد