آرامتر به درونت بکش
اما نگفته بود که جیغ
میثم سلام و اگر که خدانگهدار من نمیتوانم شاید
گفت آرامتر به درونت بکش
اما نگفته بود که جیغ
که جیغ
که درختها دارند هی به ما نزدیک میشوند
همه در بین درختها دارند
و درختها به ما چسبیدند چسبیدهاند
و هی درختها ما را له میکنند
اما نگفته بود که جیغ
نگفته بود جیغ
که ما افتادهایم و زمین را را گاز میزنیم که که ما را تو را بخوریم
که اگر چند نفر جلوی چشمهام در حال مرگ باشند، با دست کدام را نوازش کنم
با پا کدام را هل دهم در دره
و با دهانم به کدام فحش دهم که چرا؟ دهانت، اگر که آرامتر پس چرا جیغ
که آنکس را که بادکنک درست میکند با آب دهانش، که دیگر درست نمیکند. حوصله ندارد
پاهام اگر هل میدهند جیغ را به سمت ته
لحاف
گرم باشد
هل میدهد به بیرون تختخواب
صدای جیغ هی صدای جیغ
ماشین میایستد
آنها را سوار میکنیم
جیغجیغ کنان هی جیغ جیغ کنان
اما مرگ تجربهایست که از آن گذشتهاید
آنها به فکر تولیدمثل بودند
اما وقتی که دیدهام مردهاید
چطور از زندگی حرف میزنید