شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

آسمان

دوستت دارم و نمی‌فهمی، دوستت دارم و نمی‌بینی
«آن دغل دوستان که می‌بینی‌، مگسانند دور شیرینی»
من همان شاخه‌ی پر از میوه، سیب، انگور، انار، به، لیمو
من نگاهم به سمت دستانت، تو نگاهت به سیب تزیینی
من‌ دم دست آسمان هستم، خم شدم تا به دست تو برسم
تو ولی توی خاک می‌غلتی، در خیالت ستاره می‌چینی
من تقلا که می‌کنم اما‌، هی تعارف نمی‌کنم زیرا
من دو دست حریف می‌خواهم، لااقل یک حریف تمرینی‌!
دست‌هایی کِشَنده ، خواهنده! اشتیاق مکرر چیدن!
خالی از شهوت شکستن‌ها! مثل دزدان که روی پرچینی 
می‌پرند و به غارت گندم،‌ سیب را روی خاک می‌ریزند
آن سبک‌مایگان اندک‌خواه، دشمنان وفور و سنگینی
یا میان‌مایگان اهل دهان، یا دهان‌مایگان بی‌دندان!
ملت حرف‌های بی‌‌پایان؛ بی‌عمل ماندگان تضمینی‌!
من تو را جور دیگری دیدم، آسمان دیدم و پسندیدم
آسمان باش تا که پهلوی آفتابی بلند بنشینی 
آسمان باش تا کبوترها در هوایت تلو‌تلو بخورند
تا رها باشی از خیالاتِ خاکیِ جوجه‌های ماشینی‌!
تا که بر گردنت بیاویزی رقص رنگین کمان رؤیا را
سر بچرخان به سمت بالاها...
روی گردان ز هر چه پایینی ...
 

سیامک بهرام پرور

تک نگاری

نام دیگرِ عشق

نام دیگرِ عشق

مهدی شعبانی

استنطاق یا نقد

استنطاق یا نقد

علی اسدالهی

شعرها

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

محمود صالحی‌فارسانی

من می‌دانم که  «ترس و لرز»،  موسیقایی‌تر از «موسیقی»ست،

من می‌دانم که  «ترس و لرز»،  موسیقایی‌تر از «موسیقی»ست،

علی قنبری

تو تمام رفتگان منی

تو تمام رفتگان منی

فرناز فرازمند

...  دور بودم در خاطره‌ای که پدر با خود نبرده بود

... دور بودم در خاطره‌ای که پدر با خود نبرده بود

فرحناز عباسی