شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

قرمز

قرمز نشسته بود
بر انحنای قوس قزح
و روی دست‌هاش
گیتارباس شعله‌وری می‌خواند
و هیچ‌کس
از پنجره نگاه نمی‌کرد
و شهر در هزاره‌ی نوسنگی
با گوش‌های سوخته، در حوض قرص‌ها
حمام می‌گرفت.
و او بسان غنچه‌ای از آتش و فلز
بر سیم‌های نقره‌ای گیتار
چیزی شبیه سکته و سوت و سکوت را
دیوانه‌وار هلهله می‌کرد
قرمز  نشسته بود
در انحنای یک پل متروک
و روی دست‌هاش
گیتار باس منجمدی می‌سوخت
بوی کبابِ جان
بوی کبابِ انسان
بر غده‌ی چشایی شب نوک می‌زد
و شهر در اجاق نشئگی‌اش دود می‌کشید
و هیچ‌کس درنگ نمی‌آورد
بر  خواهشی که از تن پل می‌ریخت
یا بر قساوتی که دهانش را
جای دهان یک فرشته می‌آویخت 


قرمز نشسته بود
بر نقطه‌ی ازل
و روی دست‌هاش
گیتارباس لال و کری 
بر جای پای نامدگان
                           گل می‌کرد
و راه‌های رو به ابد 
               آغاز می‌شدند


قرمز نشسته بود
روی لب زمان...

سعید سلطانی‌طارمی

تک نگاری

نقش کتیبه ها

نقش کتیبه ها

ساتیار فرج زاده

احضار روح زبان در قامت کلمه

احضار روح زبان در قامت کلمه

محمدرضا عبادی صوفلو

شعرها

و آینده‌ام را درخت کرده‌ا‌‌ند

و آینده‌ام را درخت کرده‌ا‌‌ند

شاهنده سبحانی

مادر

مادر

حسن بهرامی

بر صبحِ تو نفس بیاویزم

بر صبحِ تو نفس بیاویزم

صوفیا آهنکوب

آن‌جا که بادِ تفرقه، سرکوب می‌شود

آن‌جا که بادِ تفرقه، سرکوب می‌شود

جعفر درویشان