شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

یکشنبه‌ی غم انگیز

تاریکی به استخوان رسیده بود
و مرگ لباسش را
پوشید و رفت!

پاییز در حیاط خودش را
حلق‌آویز کرده بود
و پرندگان زندگی را
در‌ باغچه پنهان می‌کردند!

شب مانده بود ماه را
بپذیرد یا نه؟
و من شبیه تمام یکشنبه‌ها
ایستاده‌ام
به سایه‌ام شلیک می‌کنم!

این تن به لباس مرگ زیبا تر‌ست
مثل درخت به لباس برف
مثل شب به لباس تاریکی
مثل پاییز به لباس زرد!

حالا
به یکشنبه‌هایی فکر کن
که خاک با دهان تو اعتراف می کند
و مورچه‌ها در استخوان‌هایت
زندگی عاشقانه‌ای دارند

محمد بهراد

شعرها

خاورمیانه

خاورمیانه

شهرام شهیدی

فَروَرگانِ چشمِ تو 

فَروَرگانِ چشمِ تو 

نازنین آیگانی

در این‌جا گرد آمدیم

در این‌جا گرد آمدیم

فائزه امانی فرد

رنگی بر دهان مرده ام بزن

رنگی بر دهان مرده ام بزن

فهیمه جهان آبادی