شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

فردین

در انتهای کوچه
مردهای لاغری
تکیه داده‌اند به دیوارها
سروهای محکمی
در برابر آفتاب و باران 
که همه
کمرهای باریک‌شان
و گیسوان مجعدشان
لایق نوازش توست
و در انتهای کوچه باران می‌بارد
در انتهای کوچه چاپخانه است
در انتهای کوچه سینما‌ست.

شمشیر را از دخترک گرفت
گفت: «سایه‌ها و خون‌ها با من
غرق شدن با من
اژدها با من
اشقیا با من
حرام شدن افتخار شاعرها‌ست.»
تخته‌پاره را برداشت
چند‌بار 
عمیق  نفس‌ کشید
و در بیابان دریا
غرق مردم شد.
 

علی اخوان کرباسی

شعرها

پرنده‌ی کوچك!

پرنده‌ی کوچك!

اقبال معتضدی

مادر

مادر

حسن بهرامی

باد ديوانه‌وار می‌چرخد، روي دلواپسیِ شب‌بوها

باد ديوانه‌وار می‌چرخد، روي دلواپسیِ شب‌بوها

فریبا حیدری

من حواسم همیشه پرتِ توئه

من حواسم همیشه پرتِ توئه

احمد امیرخلیلی