شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

بگذاريد كه غم شور و شرم را ببرد

بگذاريد كه غم شور و شرم را ببرد
دلِ دیوانه‌ی دیوانه‌ترم را ببرد
من كه با عالم تنهايي خود خوش بودم
يك نفر آمده تا هم‌سفرم را ببرد
يك نفر آمده از «پشت سپيدار بلند»
تا همين دلخوشيِ مختصرم را ببرد
عشق احساس عجیبی است ولي مي‌‏ترسم
كه همين عشق دلِ بي‌هنرم را ببرد
دو دلم بین خود و قاتل این تنهایی
مطمئنم كه رسيده است سرم را ببرد
مادرم چشم به راه است كه من برگردم
يك نفر لطف نمايد خبرم را ببرد

امیر نظام دوست

تک نگاری

دلم می‌سوزد

دلم می‌سوزد

شهریار وقفی‌پور

شعرها

هیچ مدرکی دال بر اینکه درک شوم، نیست.

هیچ مدرکی دال بر اینکه درک شوم، نیست.

جمال‌الدین بزن

پنج شعر از محمد منافی

پنج شعر از محمد منافی

محمد منافی

عاشقانه به: فرهنگ، دار، هنر

عاشقانه به: فرهنگ، دار، هنر

شاپور جورکش

موعد ظفر بر زندگان است

موعد ظفر بر زندگان است

علیرضا جهانشاهی