شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

شبیخون می‌زند هر واژه 

شبیخون می‌زند هر واژه 
جولان می‌دهد اشعار و 
من 
هر آینه‌...
از  خود‌به‌خود... در صد هبوط واژگانی.

با صدایی
مانده در بیخ گلو...حبسی دمادم.

خاک خورده 
چشم‌های دفتر من.
بارش تن تن تنی نیست.


هر الفبا... شعر تازه
راه بی‌برگشت جمله است.

«می‌تراود» در سرم آوا‌نگاری‌های «مهتاب»...
بوی جوی مولیان در شامه دارم...
دختر گردآفریدم...

می‌شوم ابر...
می‌شوم جولانگه طوفان سرگردان باران
می‌دمم بر روح کاغذ...
هر قدم پهلو به پهلو
موج واژه
بارش اشعار تازه...
واژه را لنگر دهد بر دفتر من.

 شبیخون می‌زند هر واژه 
جولان می‌دهد اشعار و 
من 
هر آینه‌...
از  خود به خود... با صد هبوط واژگانی.
می‌نویسم...
       می‌سرایم...
.....آزی

آزاده شیرانی

شعرها

چوار

چوار

احمد کریمی

ظلم، چاقوی تیز آخته‌ای‌ست روی مردم کشیده کبّاده

ظلم، چاقوی تیز آخته‌ای‌ست روی مردم کشیده کبّاده

پوریا سوری

با تلویزیون

با تلویزیون

مریم فرجی

کبود قبر بود و نبودم کنار خودم

کبود قبر بود و نبودم کنار خودم

فهیمه جهان آبادی