شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

خورشیدم صخره‌هاست

خورشیدم صخره‌هاست.
بی طلوع دستی.
بی صدای ببر آهسته‌ای.
زخم به دریچه‌ی فصل بزن
و شمرده‌شمرده بگو غروب 
بگو آب تا بمیریم.
خورشیدم دست‌هاست.
آن‌وقت ایستادن 
و چرخش گلوله
گفتی سکوتمان اشتباه است.
میان جمعیت قمری در گلویت خواند
چه تصویر ایستاده‌ای دارد باد میان جمعیت.
خورشیدم سرهاست
سال‌هاست 
مرگ است.

پدرام یگانه معافی

تک نگاری

شعرها

بِالْفَحْلـَگی

بِالْفَحْلـَگی

جمال‌الدین بزن

الماس

الماس

م. مؤید

تو تمام رفتگان منی

تو تمام رفتگان منی

فرناز فرازمند

کوه را با گلوله

کوه را با گلوله

دیار مردان‌بگی