اینبار هم بلند شو در گوش من بگو، یک جمله را فقط به زبانی که داشتیم
رسم و رسوم دلبریات را مرور کن، ایما اشاره، طرز بیانی که داشتیم
رود از کنار چشم تو آغاز شد و بعد، آب از سرم گذشت-ماهی که نیستم-
آن روز وحشیانه مرا رودخانه برد، در امتداد آن جریانی که داشتیم
مخلوط استغاثه و خون با زمینهی، موسیقی مداوم تکضربههای من
افتاد از شماره نفسهای خستهام، از دستهای تو چمدانی که داشتیم
•
انگار یک هزاره از آن جنگ رفته است، خود را به دوش برده تو را خاک میکنم
این صلح آخر است و چیزی نمانده از، تهماندههای تاب و توانی که داشتیم