شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

در رکاب انگور

در رکاب انگور 
به کابینِ خواب می‌روی
در خواب 
به خانه می‌روی
از خراب شراب می‌ریزی 
ما را به مست می‌دهی وُ از قاب‌هایِ سرخ می‌نوشی 
که پلک از خواب برداری
نه اشکم به باد گردانی  
غلتانِ ارغوانی! هوا را می‌کنی دیوانه 
زمین را مثل قاصدک در سختِ باد   
دور نوری ساقه می‌گیری
گَرد می‌افشانی
گِرد دیوارِ سراب 

دیوار می‌توانی برآری  
از نو بنویسی
از نو با تمام تن‌ات ببینی  
از نو خوشه از دار بچینی  
در تن‌ات در تن‌ات در تن 
واژگونه باژگو باژ

آرش سالار

شعرها

 از امید و ناامیدی

از امید و ناامیدی

عبدالعلی عظیمی

کابوس

کابوس

امیربهادر کریمی

برادرم دیشب درگذشت

برادرم دیشب درگذشت

عبدالله علوی

قدمت را بزن، نمی فهمند

قدمت را بزن، نمی فهمند

محمود صالحی‌فارسانی