در رکاب انگور
به کابینِ خواب میروی
در خواب
به خانه میروی
از خراب شراب میریزی
ما را به مست میدهی وُ از قابهایِ سرخ مینوشی
که پلک از خواب برداری
نه اشکم به باد گردانی
غلتانِ ارغوانی! هوا را میکنی دیوانه
زمین را مثل قاصدک در سختِ باد
دور نوری ساقه میگیری
گَرد میافشانی
گِرد دیوارِ سراب
دیوار میتوانی برآری
از نو بنویسی
از نو با تمام تنات ببینی
از نو خوشه از دار بچینی
در تنات در تنات در تن
واژگونه باژگو باژ