شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

آنقدر بارید 
که دیگر می‌توانست ابر باشد
قلبش را به من سپرد
...

نقشِ کوچکی برایت دارم
نقشه‌ی کوچکی
که هر وقت مرا ببینی
به سرفه...

شعرها

قدمت را بزن، نمی فهمند

قدمت را بزن، نمی فهمند

محمود صالحی‌فارسانی

هر‌ چه ظرف‌ها نشسته

هر‌ چه ظرف‌ها نشسته

فرزین پارسی‌کیا

...  دور بودم در خاطره‌ای که پدر با خود نبرده بود

... دور بودم در خاطره‌ای که پدر با خود نبرده بود

فرحناز عباسی

نقابی از خوشبختی

نقابی از خوشبختی

احمدرضا احمدی